سبد خرید

تغییر رفتار در جنگ روایت ها

تغییر رفتار در جنگ روایت ها
مصاحبه با دکتر روح الامین سعیدی، کارشناس روابط بین الملل و سردبیر مجله عصراندیشه
آقای دکتر به‌عنوان سوال اول بفرماید منظور از جنگ اراده‌ها چیست؟
قبل از هر چیز باید بگویم که در مسائل نظامی و استراتژیک و در ادبیات بین‌الملل ما مفهومی به نام «جنگ اراده‌ها» نداریم. همانند اصطلاح استعمار فرانوین که در متون فارسی مشاهده می‌شود، اما در متون انگلیسی چنین مفهومی وجود ندارد.
اما بپردازیم به اصل مسئله؛ از قدیم جنگ‌ها برای نابودی طرف مقابل آغاز می‌شد. یعنی انگیزه دو طرف قلع‌وقمع و نابودی کامل طرف مقابل و تصرف سرزمین او بود و هر کس که قدرت بیشتری داشت معمولا جنگ را برنده می‌شد. اما امروزه به دلیل هزینه‌های فراوان و فشارهای اجتماعی جنگ‌ها به این شکل نیست. به همین خاطر دیگر جنگ‌ها برای نابودی آغاز نمی‌شود بلکه سعی می‌کنند منافع خود را دنبال کنند. لذا مفهوم «جنگ سرد» یا «جنگ نرم» ایجاد شد. در این جنگ‌ها هر گروه تلاش می‌کند منافع خود را بر طرف مقابل دیکته کرده و اراده خود را بر دیگری تحمیل کند.
بنابراین برای تعریف جنگ اراده‌ها باید بگوییم: رویارویی خواست‌ها و اهداف کشورها در مقابل یکدیگر و تلاش برای دیکته کردن منافع و مجبور کردن او برای تغییر رفتار در عرصه‌های مختلف سیاسی اقتصادی و اجتماعی.
برای این کار نیز از ابزارها گوناگون استفاده می‌شود.

بگذارید سوالات را براساس همین تعریف ادامه دهیم. به نظر شما برای تغییر رفتار یک کشور به چه ابزارهایی نیاز است؟
برای تغییر رفتار باید از ابزارهای اعمال قدرت استفاده کرد. یکی از بارزترین این ابزارها «ابزار نظامی» است. ابزار دیگری که اکنون علیه جمهوری اسلامی استفاده می‌شود، ابزار اقتصادی است. تحریم یا سیاست‌های پاداشی جزو این نوع اعمال قدرت است. همچنین از قدرت نرم نیز استفاده می‌شود. مثل سیاست‌های فرهنگی یا دیپلماسی یا گفتمان سازی...

گفتمان به چه معناست؟
گفتمان به معنای نظامی اعتقادی و معنایی که جهان‌بینی شما را تشکیل می‌دهد مثل لیبرالیسم در مقابل سوسیالیسم یا تفکرات اسلامی و...
یکی دیگر ابزارهای قدرت نرم رسانه است. هدف اصلی در جنگ اراده‌ها تاثیرگذاری بر ادراک مخاطب برای تغییر رفتار و کنش است. ما در تعریف قدرت معتقدیم باید بر ادراک مخاطب تاثیر گذاشت تا با تغییر تفکر، بتوان رفتار او را نیز تغییر دهیم. حال رسانه مهم‌ترین ابزار برای تغییر ادراک انسانهاست. زیرا رسانه می‌تواند امری غیرواقعی را با تحریف ماجرا بصورت واقعی جلوه دهد. رسانه دارای تکنیک‌هایی است که می‌تواند ابزار مناسبی برای اثرگذاری و تغییر رفتار کشورها باشد.

با توجه به نقش ویژه رسانه در جنگ اراده‌ها، رسانه دارای چه تکنیک‌هایی برای تغییر رفتار مخاطب است؟
رسانه‌ها از تکنیک‌هایی گوناگونی برای تاثیرگذاری بر مخاطب استفاده می‌کند. شاید اصلی‌ترین تکنیک رسانه «برجسته سازی» باشد. برجسته‌سازی یعنی یک بخش از واقعیت را به شکل افراطی بزرگ (یا کوچک) جلوه دهید که کل واقعیت دیده نشود و تنها براساس آنچه رسانه روایت کرده‌است، واقعیت را دگرگون سازد یا واقعیت جدیدی ساخته شود که بر ادراک مخاطب تاثیر بگذارد.
یکی دیگر از این تکنیک‌ها، پاره حقیقت گویی است. یعنی رسانه تنها بخشی از حقیقت را بیان می‌کند و در مقابل بخشی دیگر نیز ساکت می‌ماند.
تکنیک دیگری که رسانه خصوصا در شرایط بحرانی به کار می‌گیرد، قهرمان سازی است. در این روش یک فرد یا جریان به عنوان نماد مبارزه و فعالیت اجتماعی، به دیگران معرفی می‌شود تا با الگوگیری از او به مبارزه یا جنگ ادامه دهند. برای مثال در سال 88 ندا آقاسلطان تبدیل به قهرمانی می‌شود که نماد مبارزه مدنی برای فتنه گران است...

آیا میتوان مثالی خارجی از تاثیر رسانه‌ها بزنید؟
بله، شاید بارزترین نمونه جهانی این پدیده، جنگ دوم خلیج فارس بود. زمانی که صدام به کویت حمله کرد، آمریکا برای بازپس‌گیری کویت بیش از آن‌که از قدرت نظامی خود استفاده کند از رسانه BBC و CNN استفاده می‌کرد. زیرا مردم عراق کاملا تحت تاثیر رسانه بودند و این خبرگزاری‌ها با تکنیک‌هایی رسانه‌ای به مخاطب القا کردند که کویت از دست صدام خارج شده و به این شکل مدیریت افکار را در دست گرفتند. برخی کارشناسان همان موقع اذعان کردند که رسانه‌ها برای پیروزی ارتش آمریکا بیشتر از سربازان نظامی کارکردند.

با توجه به مطالب بخش اول، به نظر می‌رسد مفهوم جنگ اراده‌ها توسط مقام معظم رهبری ابداع شده باشد. به نظر شما جنگ اراده‌ها در کلام ایشان به چه معناست؟ آیا صرفا به ابزار رسانه محدود می‌شود؟
خیر – نباید کلام ایشان را محدود به رسانه بدانیم، بلکه سخنی فراتر است. ببینید در نظام بین‌الملل، ما شاهد تقابل دو جبهه هستیم. جبهه سلطه و استکبار در مقابل جبهه مقاومت و مستضعفین. این تقابل هم در سطح جهانی مطرح است و هم در سطح منطقه‌ای و ایران نیز خود را در رأس این مقاومت می‌داند.
دو گروه تلاش می‌کنند با استفاده از ابزارهای قدرت که شرح داده شد، روی یکدیگر اثر بگذارند. از طرفی آمریکا نمی‌خواهد این نظم مطلوب آمریکایی در سطح جهان و به ویژه خاورمیانه تغییر بکند و از طرفی دیگر ایران تلاش می‌کند با نفوذ منطقه‌ای خود این وضعیت را تغییر دهد و یک نظام چند قطبی ایجاد کند که اسلام هم در معادلات جهانی اثرگذار باشد و تا حدودی نیز در این زمینه موفق بوده است.
مقام معظم رهبری در این امر تلاش می‌کنند اولا در مقابل هجمه دشمن مقاومت کند و دوما مردم و دولت‌ها را ترغیب کنند که در این جریان کنش‌گری فعال داشته باشند.
طرف مقابل از چند ابزار برای هجمه استفاده می‌کند: یکی «تحریم اقتصادی» است که رهبری در مقابل آن به افزایش تولید داخلی تاکید می‌کنند. دیگری «فشار دیپلماتیک» است که ایشان بارها به مسئولان مربوطه خطرها را گوشزد کرده و خطوط قرمز را نیز ترسیم کرده‌اند. همچنین دشمن از «رسانه‌ها» برای ناامیدی و سرگرم کردن جوانان استفاده می‌کند و رهبر انقلاب هم بارها به بایدها و نبایدهای فضای مجازی اشاره کرده اند. (لازم به ذکر است که موارد ایجابی ایشان در خصوص فضای مجازی بیش از موارد سلبی مثل فیلترینگ است.) از دیگر کارهایی که دشمن انجام می‌دهد تاثیرگذاری بر «نخبگان و مسئولان» برای تغییر رفتار است که در این زمینه نیز مقام معظم رهبری سخنانی داشته‌اند.

در خصوص کنشگری و حمله به دشمن رهبری چه کارهایی انجام داده‌اند؟
دو نامه‌ای که ایشان برای جوانان اروپایی و آمریکایی نوشتند که از طریق اینترنت و فضای مجازی گسترش پیدا کرد، از نمونه های موفق کنش‌گری و اصطلاحا حمله به طرف مقابل است که این نامه‌ها تا حدودی توانست در عرصه جهانی یک موجی برای آشنایی با اسلام ایجاد شود.
نمونه دیگر این موارد ایجاد خانه‌های فرهنگ در کشورهای اروپایی است که به نوعی تبلیغ محسوب میشود. همچنین می‌توان به ایجاد شبکه العالم و پرس‌تی‌وی اشاره کرد که در این زمینه موفقیت داشتند و درمواردی نیز توانستند جریان‌سازی کنند. شاید دست‌گیری و مشکلاتی که برای خانم مرضیه هاشمی در آمریکا به وجود آمد حاصل همین کنش‌گری موفق این شبکه در عرصه بین‌المللی باشد.

بر همین اساس آیا صداوسیمای جمهوری اسلامی توانسته در داخل مدیریت افکار عمومی را در دست بگیرد و به نوعی مخاطبان را در موقعیت‌های مختلف اقناع کند؟ عملکرد صداوسیما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
یک نکته بسیارمهم در خصوص صداوسیمای جمهوری اسلامی این است که باید در حد خودش از آن انتظار داشته باشیم. گاهی با مقایسه غلط با غول‌های رسانه‌ای، عملکرد صداوسیما را ضعیف متصور می‌شویم که این اشتباه است. اما بصورت کلی در صداوسیما ضعف‌های بسیار جدی وجود دارد که در چند سال اخیر با پیدایش رقیب‌هایی همچون آپارات و یوتیوپ، این ضعف‌ها بیشتر نمایان شده است.
تا چند سال پیش که صداوسیما حالت انحصاری داشت و بیش از 90 درصد مردم اخبار و اطلاعات را از سیمای ملی دریافت می‌کردند، آنها توانستند به خوبی افکار عمومی را مدیریت کنند اما با پیشرفت تکنولوژی و افزایش شبکه‌های مجازی، صداوسیمای جمهوری اسلامی مثل دیگر رسانه‌های دنیا با رقیبانی روبرو شد که قدرت زیادی داشتند. به همین خاطر از حالت انحصاری خارج شد اما همچنان از خواب خرگوشی خود بیدار نشد.
این پیشرفت تکنولوژی امکان گزینش‌گری را به مردم داد و افراد متناسب با سلایق خود و اعتمادی که از رسانه دیدند، آنها را انتخاب یا طرد می‌کنند.
اما رسانه ملی که فکر می‌کرد همچنان برای مردم انحصاریست، در اتفاقات سال 88 متوجه بحران شد و از آن موقع به بعد کنش‌گری او تغییر کرد. باید توجه کرد در زمانی که بسیاری از مردم خودشان خبرنگار شده و اخبار را پخش می‌کنند، دیگر سانسور و روایت یک طرفه اثرگذار نیست. این موارد حتی اعتماد و اعتبار رسانه را نزد مخاطب خدشه‌دار می‌کند.

یعنی به نظر شما رسانه ملی اعتبار خود را در بین مردم از دست داده؟
خیر- این تصور اشتباهی است که رسانه ملی را از دست رفته قلمداد کنیم. اتفاقا در بسیاری از بخش‌های کشور، همچنان رسانه ملی اعتبار دارد و اثرگذار است. اما باید قبول کنیم که اعتبار صداوسیما برای بخشی از مردم از بین رفته یا حالتی موازی پیدا کرده؛ یعنی اخبار را از رسانه‌های دیگر در کنار صداوسیما دنبال می‌کنند و با مقایسه این رقبای رسانه‌ای، اعتبار بخشی می‌کنند.
همچنین سیمای جمهوری اسلامی در موقعیت‌های گوناگون همچون ایام انتخابات توانسته در عرصه‌های گوناگون اثرگذار باشد. یا از طریق برنامه‌های جذاب مثل عصرجدید، خندوانه، نود و... مخاطب را پای تلوزیون نگه دارد و اهداف خود را دنبال کند.


۳۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۴۶
سید علی شاه صاحبی |
کد خبر : ۵۲
کلیدواژه ها: گفت و گو مجله هفتگی انتشارات سروش

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید