حکایت مجریانی که صبح، ظهر و شب روی آنتن هستند در یادداشت شفاهی مژده لواسانی
وقتی به تلویزیون آمدم، 10 سال بود تلویزیون برنامهای مخصوص دختران نداشت. بعد از اجرای برنامه چالشی «روبهراه»، یک سالی بود که مجریگری برنامهای را انجام نداده بودم. اجرای «کاملا دخترونه» را پذیرفتم چون همیشه دنبال چنین برنامهای بودم. برای من روی آنتن بودن مهم نبود، درست روی آنتن بودن اهمیت داشت. عوامل و اتاق فکر برایم مهم است و دوست دارم خودم هم بتوانم ایده بدهم. من چنین سختگیریهایی را برای اجرا در نظر میگیرم و فکر میکنم بیشتر از بله گفتن به آنتن، این نه گفتن به آن است که باعث موفقیت و رفتن راه درست میشود. گاهی با وجود همه نارضایتیها و مشکلات موجود در کار مجریگری، دختر جوانی از یک شهر دور با من روبهرو میشود و میگوید: «ما همه عشقمان به این است که ساعت 4 شود و بنشینیم پای برنامه کاملا دخترونه». این اتفاقها همه تلخی، رنج و دلزدگیهای زندگی را از بین میبرد. مجریگری برای خود دنیایی دارد و باید با دقت بیشتری در آن قدم برداشت؛ در ادامه مروری بر برخی مسائل این حرفه خواهیم داشت.
مجری باید سرجای خودش باشد
مجریگری مانند ظرفی است که مظروفهای مختلف درون آن قرار میگیرند. برای آنکه مجری هویت یک برنامه شود، همهچیز به ساختار برنامه بستگی خواهد داشت. در این میان آن مجری برنده خواهد بود که بتواند چاشنی خودش را به برنامه اضافه کند. اما باید در نظر بگیریم که بعضی برنامهها به خودی خود شاخص شدهاند. مثلا برنامهای مانند برنامه خانواده، قدمت و ساختاری مشخص دارد که مستقل از مجری تعریف شده است. البته که این ساختار هم تا حد زیادی مدیون اجرای مجری است، همچنان که به محض شنیدن نام برنامه سیمای خانواده، به یاد هرمز شجاعیمهر میافتیم.
باید دانست در برخی از برنامهها، هویت برنامه به مجری بستگی دارد. اگر مجری را از برنامه حذف کنیم دیگر آن شیرینی وجود ندارد. این اتفاق هم به توانایی مجری بستگی خواهد داشت. مجری همیشه باید تلاش کند تا در این دسته قرار گیرد و چیزی از روح خود در برنامه بدمد تا اگر روزی در برنامه نبود، نبودن او احساس شود. این حس همبستگی به میزان تعلق خاطر مجری نسبت به برنامه و نزدیک بودن آن به جنس دغدغههایش دارد.
از طرفی دیگر گاهی یک برنامه میتواند برای مجری هویت ایجاد کند؛ در این حالت ذات برنامه مؤثر خواهد بود. هر برنامهای به مجری و هر مجری به برنامه هویت نمیدهد. رابطه دوطرفهای بین برنامه و مجری وجود دارد. مجری از وجود خود چیزی را به برنامه اضافه میکند که طبیعتا دیگری نمیتواند همان ویژگی را به برنامه بدهد. مثلا وقتی درباره «مردم ایران،سلام» حرف میزنیم، طبیعی است که نه برنامه و نه مجری را بدون دیگری نمیتوانیم تصور کنیم. ساختار برنامه در این مورد تعیینکننده است؛ ممکن است مجری در برنامهای فقط 2 دقیقه صحبت کند اما باز هم «آن» اجرا سر جای خود باشد و تأثیرگذار ظاهر شود.
مجریانی که صبح، ظهر و شب روی آنتن هستند!
بر روی آنتن گاهی مجریانی را میبینیم که صبح، ظهر و شب روی آنتن هستند! از چنین مجریانی چه تصویری در ذهن مخاطب باقی میماند؟ آیا اگر نام این مجری را بشنوند، نکته شاخصی به ذهنشان میرسد؟ نمیتوان انتظار و خواستههای برنامهسازان در این مسئله را نیز نادیده گرفت. اما باید بدانیم که خود مجری باید تلاش کند و برای هویتسازی و اثرگذاری در برنامهها شاخصههایی به همراه داشته باشد. محمدرضا شهیدیفر با یک جمله «مردم سلام»، در همان پلاتوی شروع برنامه با یک انتخاب صحیح در ذهن همه بینندگان تصویری به یادماندنی از خود حک کرده است. اما به هر حال اگر مجری، خود تهیهکننده برنامه باشد برای بروز و ظهور توانایی خودش دست بازتری خواهد داشت. در این شرایط همه آنچه ارائه میشود در اختیار خود فرد است. اما وقتی مجری فقط اجراکننده برنامه باشد، شرایط متفاوت خواهد بود وحتما مواردی اتفاق میافتد که سلیقه سازنده با مجری یکسان نباشد. کار حرفهای و تعاملی هم ایجاب میکند یا به نتیجه مشترک برسند یا در نهایت تصمیمگیرنده اصلی، تهیهکننده خواهد بود. با این حال باز هم اعتقاد بر این است که با یک اجرای درست، آن اتفاقی که باید بیفتد حتی در یک اجرای چند دقیقهای هم رخ خواهد داد. برای موفقیت در مجریگری نیازی به دست و پا زدنهای عجیب و غریب نیست و کافی است مجری درست سر جای خود قرار بگیرد.
دانش، پشتوانه اصلی مجری
مجری خوب، آن مجری است که در حوزه سواد به معنای عام آن توانا باشد. قطعا مجری باید از رسانه، روانشناسی، جامعهشناسی،ادبیات و سیاست تا حدودی اطلاعات کسب کرده باشد وگرنه نمیتواند مجری باشد. معلوم است که نمیشود مجری باشی و شعری را اشتباه بخوانی یا فرد مهمی را نشناسی! مجریگری فقط پوشیدن لباس قشنگ و رفتن جلوی دوربین نیست، دانش پشتوانه اصلی مجری است که باعث میشود مردم او را بپذیرند. مجری نباید در حوزهای تخصصی که درباره آن اطلاعات ندارد اظهارنظر کند. مثلا شاید یک مجری بتواند با جواد ظریف گفتوگویی شبیه به گپ عمومی داشته باشد اما قطعا نباید درباره مذاکرات هستهای با او وارد بحث شود. گاهی موضوع برنامه عام است و با اندکی سواد در آن زمینه میتوان بحث را پیش برد. مثلا اگر مهمان برنامه روانشناس باشد، با اطلاعات عمومی مناسب و مطالعات در این حوزه، میتوان با او وارد گفتوگو شد. اما اگر قرار باشد درباره موضوع تخصصی درباره جرمشناسی گفتوگو شود، طبیعی است که باید از مجری متخصص در این زمینه استفاده کرد.
آفتهایی در کمین مجریان
آفتی که برای مجریگری اجتماعی وجود دارد، اطلاع نداشتن مجری از اجتماع است. این موضوع خود را در روند برنامه و البته در مسیر موفقیت مجری نشان میدهد. مردم بسیار باهوش هستند و نمیتوان سطحی با آنها مواجه شد. البته که خیلی عوامل دست به دست هم میدهند تا مجری با مردم ارتباط برقرار کند اما باز هم هیچ توفیقی اتفاقی نیست. هیچکس یکشبه مجری محبوب مردم نمیشود چون آنها به خوبی ادا، بیسوادی و عدم صداقت را تشخیص میدهند و نمیتوان سرسری با آنها برخورد کرد.
مجری باید حتما برای اجرای برنامهها ملاکهایی داشته باشد؛ حتی اگر بین برنامههای او فاصله بیفتد و گاهی روی آنتن برای مدتی دیده نشود. برنامه باید فضایی فراهم کند تا مجری حرفی برای گفتن داشته باشد و حضور او در آن برنامه علیالسویه نباشد تا اجرای آن را برعهده بگیرد.
حاشیه مجریان، تبعات شهرت است
حاشیههای مختلفی در این سالها درباره مجریان از رسانهها و فضای مجازی شنیدهایم. به نظر میرسد بخش زیادی از این اتفاق، تبعات شهرت است. وقتی مجری بیشتر دیده شود، بیشتر هم مورد حسادت، قضاوت و دشمنی قرار میگیرد. نمیشود در معرض دید باشی اما بخواهی کسی درباره تو حرفی نزند یا همانطور که دوست داری فکر کند. این روزها و با توجه به وجود فضای مجازی هرچه زمان میگذرد مراقبت برای دور ماندن از حاشیه سختتر میشود. هرچند که شاید بخش زیادی از حاشیههای مختلف دست خود مجریان نیست اما باز هم خود مجری باید از حریمش مراقبت کند. مجری باید حواسش را جمع کند تا هر حرفی را نزند و در همه جا حضور نداشته باشد. این اقتضای زندگی حرفهای یک هنرمند است که هرچه مشهورتر شود، شرایط برایش از این نظر سختتر میشود و باید بیشتر مراقبت کند.