کتاب حاضر از مجموعۀ داستان های تخیلی حیوانات برای کودکان است. مار جوان به شهر آمده است و در اولین برخورد عاشق مارمولک خانم می شود. چشم های مار جوان بی اختیار چرخید و چرخید و تا به خودش آمد، مارمولک خانم از خیابان گذشت و ناپدید شد. این آغاز ماجرای مار پاپتی است، به خصوص که می فهمد برای خواستگاری باید کفش به پاهایش داشته باشد!