افسانۀ گرشاسب روایت سرگذشت گرشاسب، از پهلوانان و سران سپاه منوچهر در شاهنامه است. گرشاسب را گُرز وَر نیز می گویند و این از آن روست که سلاح معمولی وی در جنگ هایش گرز بوده است. این کتاب داستان نبردهای او به زبان ساده و نثر فارسی است: نبرد با اژدهای شاخ دار، دیو زرین پاشنه، گردونۀ هزار اسب بی مرگ، راهزنان کوهستان مخوف، پرندۀ اهریمنی کِمِک، هیتاسب زرین تاج، خنه ئی پری اهریمنی، بوشاسب و روان گرشاسب از آن جمله اند. کتاب تصویرگری هم دارد و در داستان گویی جانب کوتاهی را رعایت کرده تا برای خوانندۀ نوجوان خسته کننده و ملال آور نشود.