انسانی
را تصور کنید که چندین هزار سال قبل در دره یا جنگلی، در یک شب بهاری، به تماشای
آسمان نشسته و همه چیز برایش عجیب است.
هر لحظه
سوالی به ذهنش هجوم میآورد: اینکه از کجا آمده، نورهای درخشان در آسمان چه چیزی
هستند و اصلا او در این جهان عجیب و غریب چه میکند؟ چرا امروز یکی از اعضای
خانوادهاش مرد؟ چرا درست بعد از مرگ و دوری از عزیزانش تکهای در سینهاش فشرده میشود؟
اصلا مرگ برای او چه معنیای دارد؟ انسانی که میمیرد دقیقا کجا میرود و چه
سرنوشتی در انتظار اوست؟
این
شد که کمکم طی سالیان دراز، انسان بدوی برای خودش قوانینی ساخت تا بتواند دنیا را
تعریف کند. پس فکر کرد شاید برای شخصی که از دنیا رفته، باید مراسمی گرفت تا به دنیای
مردگان برسد.
البته
این تعریف عمومی از اسطوره است. مؤلف کتاب دکتر ابولقاسم اسماعیلپور میگوید:
«اسطوره
عبارت است از روایت یا جلوهای نمادین درباره ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی
و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به کار میبرد.
اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونهای نمادین، تخیلی
و وهمانگیز میگوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت و
در نهایت، اسطوره به شیوهای تمثیلی کاوشگر هستی است.»
به
عبارتی، اسطوره بینشی شهودی است. بینش جوامع ابتدایی و تفسیر آنها از جهان به
گونه اسطوره جلوهگر میشده است و هر چند در ردیف حماسه، افسانه و قصههای پریان
قرار میگیرد، اما با آنها متفاوت است.
اسطورهها
به گونه آیینها و شمایل، متبلور میشوند. باورهای
دینی انسان نخستین از اسطورهها آغاز میگردد و بعدها در زمانهای متأخر، به گونه
ادیان شکل میگیرد. پس اسطوره به یک عبارت، دین و دانش نخستین و داشتههای معنوی
او است.
اسطورههای
ایرانی نیز، از آناهیتا و میترا تا اسطورههای نوروز، روایتهای شگفتانگیزی هستند
که هر ایرانی باید آنها را بخواند.
این
کتاب که به قلم یکی از بزرگترین اسطورهشناسان ایرانی نوشته شده، میتواند شروعی
باشد برای شناخت اساطیر ایران، اساطیری که ریشهای کهن داشته و هنوز هم راز و رمزها
و جذابیت خودش را دارد.
نویسنده
در بخشهای ابتدایی به بیان مفاهیم اسطوره میپردازد و در بخشهای بعدی اسطورههای
ایرانی را واکاوی میکند.