اقتصاد یا فرهنگ؟ این موضوع که اقتصاد در درجه اول و اهمیت جامعه است و فرهنگ
در سایه اقتصاد قرار دارد، یا اینکه موضوع اساسی ما فرهنگ است و مختصات اقتصاد در
تناسب بامسئله فرهنگ تبیین میشود، موضوع اصلی کتاب «اقتصاد فرهنگ و رسانه فاضله
فارابی» است.
خانم نادیا مفتونی، پژوهشگر فلسفه و عضو هئیت علمی دانشگاه تهران به این موضوع
میپردازد. ایشان، که در نقاشی و نمایشنامهنویسی هم دستی بر آتش دارد، به این
موضوع با عینک فلسفه نگاه کرده است. نادیا مفتونی به احیای فلسفه فارابی و استخراج
مباحث جدید از حکمت اشراق شهره است و در این کتاب بعد از تبیین جامعی که از مسئله
اقتصاد و مسئله فرهنگ ارائه میکند به طرح مسئله اقتصادِ فرهنگ میپردازد و سپس
فارابی و رسانه مدینه فاضله او را مورد بررسی قرار میدهد. رسانه فاضله فارابی،
راهبرد اقتصادِ فرهنگ میشود. نویسنده از فارابی در اقتصاد و انقلاب کپرنیکی او
سخن گفته و بنا به ضرورت، ارتباط اخلاق با فرهنگ و همچنین اخلاق و اقتصاد را بیان کرده
است.
در سالهای اول انقلاب اسلامی، مسئله مهم کشور فرهنگ بود. فرهنگ و امور
فرهنگی در مقایسه با اقتصاد و امور اقتصادی، مهمترین مسئله جامعه تلقی میشد. اما
در چند سال اخیر مسئله اصلی و اولویت کشور اقتصاد بوده است. به طوری که حل مشکلات
اقتصادی در سخنان مسئولان، اولویت ویژهای داشته است. یکی از راههای تشخیص این
اولویت، توجه به شعارهایی است که هر سال مقام معظم رهبری انتخاب میکنند. شعارها
در سراسر دهه نود، همگی جنبه اقتصادی دارد و به اشتغال، تولید و اقتصاد مقاومتی
اشاره دارد. در دهه هشتاد اما، جنبههای اقتصادی آرام آرام پدیدار میشدند ولی از
سال هشتاد و هفت به قبل، بیشتر موضوعات فرهنگی مطرح بود تا اقتصادی. این روند تا
سال هفتاد و هشت نیز به همین منوال است. قبل از این سال، نامگذاری سالها را
نداریم ولی محتوای پیام نوروزی در سالهای هفتاد و سه تا هفتاد و هشت تاکید بر
الگوی مصرف و اسراف بوده است که رنگ اقتصادی دارند.
نویسنده بنا ندارد به ارزیابی و تحلیل هنجاری بپردازد و بگوید چه زمانی کدام
مسئله اولویت دارد یا اولویت ندارد؛ بلکه
سوال مورد نظرش این است: اساساً نسبت میان اقتصاد و فرهنگ چیست؟ و همچنین رابطه
اخلاق با این دو چگونه تبیین میشود؟ آیا اخلاق نسبت به هر دو اولویت دارد یا
ندارد؟ نویسنده به سوال فرهنگ مهمتر است یا اقتصاد صریح پاسخ میدهد: «باید گفت
اگر کسی این سوال را بپرسد نه میداند فرهنگ چیست نه میداند اقتصاد چیست.»
اینجاست که اقتصادِ فرهنگ مطرح میشود.
گاهی در ایران اصطلاح اقتصادِ فرهنگ به معنی اقتصاد حوزههای نشر، سینما،
هنرهای تجسمی و اقتصاد گردشگری استفاده میشود که طبعاً میتوان موسیقی و تئاتر را
هم اضافه کرد. ولی در این کتاب، اقتصادِ فرهنگ به معنای دیگری مد نظر است. این
اصطلاح به معنای ارتباط دو سویه اقتصاد و فرهنگ به کار میرود؛ اثری که بر هم
دارند و پیشبرد هر دو با هم با توجه یکسان به این دو مقوله.
کتاب از سه فصل تشکیل شده است که هر فصل بیست بخش را شامل میشود:
فصل اول، «مقدمات اقتصاد فرهنگ» نام دارد که در خصوص این باور که گاهی فرهنگ
اولویت است گاهی اقتصاد، طرح مسئله میکند.
فصل دوم، باورهای عمومی و تأثیر آنها در اقتصاد است که دست روی برخی باورهای
عمومی میگذارد و تأثیرشان بر اقتصاد را بررسی میکند.
فصل سوم و آخر هم «رسانه فاضله فارابی، راهبرد اقتصاد فرهنگ» نام دارد. در این
فصل سخن پیرامون فارابی و مهمترین راهبردی است که از فلسفه فارابی برای تحقق الگوی
اقتصادِ فرهنگ در جامعه فاضله به دست میآید.
به توجه به رویکرد توصیفی کتاب و دوری از دستوری و هنجاری شدن این پژوهش، اثر
حاضر اثری بسیار مناسب برای تمام افراد در این حوزه و منبع مطالعاتی خوبی در باب
رابطه اقتصاد و فرهنگ میباشد.
فرهنگ در اولویت است یا اقتصاد؟